چهارشنبهسوری، جشن باستانی است که در آخرین چهارشنبه سال برگزار میشود و یادآور خاطرات شیرین و سنتهای قدیمی ایرانیان است. این جشن همواره با شعف و شوق در دلها نقش بسته و به نوعی آغاز بهار و نو شدن طبیعت را نوید میدهد. سالها پیش، این مراسم به شکل سادهتری برگزار میشد. خانوادهها دور آتش جمع میشدند و با پریدن از روی آتش، نذر سلامتی و خوشبختی میکردند.
خاطرات این جشن برای بسیاری از ما یادآور روزهایی است که با خانواده و دوستان در کوچه و خیابانها به دنبال ایجاد شادی و نشاط بودیم. صدای قلقلی ترقهها و بوی کباب بر روی آتش، فضایی سرشار از نشاط و خوشحالی را به ارمغان میآورد.
یادم میآید که چطور دوستانم را جمع میکردم و با هم مشغول جمعآوری پونه و سبزهای برای قرار دادن بر روی آتش میشدیم. هر کسی آرزویی میکرد و امیدوار بود که سال جدید با برآورده شدن آن آرزوها همراه باشد.
همچنین، چهارشنبهسوری بهانهای بود برای نزدیکی دلها و تجلی محبتها. همسایهها با هم در کنار آتش جمع میشدند و از خاطرات و داستانهای قدیم میگفتند. این جشن نه تنها یادآور هویت فرهنگی ماست، بلکه فرصتی است برای فراموشی تلخیها و آغاز دوباره با دلهای شاداب. چهارشنبهسوری، نمادی از اتحاد و همبستگی در جامعه ایرانی است که هر ساله با شور و شوق بیشتری جشن گرفته میشود
کلیپ چهارشنبه سوری: شور و نشاط کودکانه
در دهه شصت، چهارشنبهسوری برای ما بچهها یک جشن بینظیر بود. از چند روز قبل، با ذوق و هیجان فراوان به فکر جمعآوری مواد آتشبازی بودیم. ترقههای دستساز، فشفشههای کوچک و گاهی هم نارنجکهای خطرناک که از مغازههای محلی تهیه میکردیم، همه چیز برای یک شب به یاد ماندنی آماده میشد. کوچههای محله پر از صدای خنده و شادی بچهها بود و هر کسی سعی میکرد بهترین نمایش آتش را اجرا کند
کلیپ چهارشنبه سوری: ترقهبازی و شیطنتها
ترقهبازی یکی از بخشهای اصلی چهارشنبهسوری بود. ما بچهها با ترقههای کوچک و بزرگ، سعی میکردیم همدیگر را بترسانیم. گاهی اوقات ترقهها را داخل قوطیهای فلزی میگذاشتیم تا صدای بلندتری ایجاد کنند. بعضی وقتها هم به شیطنت، ترقهها را جلوی در خانههای همسایهها میانداختیم و فرار میکردیم. البته بیشتر همسایهها با خنده و شوخی با این کارها برخورد میکردند و کمتر کسی ناراحت میشد
کلیپ چهارشنبه سوری: بازی با آتش
یکی از خاطرات فراموشنشدنی آن دوران، بازی با آتش بود. ما بچهها دور هم جمع میشدیم و با ریختن نفت یا بنزین روی زمین، آتش بزرگی روشن میکردیم. سپس از روی آن میپریدیم و با خواندن شعر “زردی من از تو، سرخی تو از من” احساس میکردیم که همه بیماریها و مشکلاتمان دور میشود. البته گاهی هم حوادث کوچکی رخ میداد، مثل سوختگی دست یا پا، اما این اتفاقات جزئی از هیجان آن شب بود و کسی به آن توجهی نمیکرد
کلیپ چهارشنبه سوری: پایان شب و یادگاریها
با نزدیک شدن به پایان شب، آتشها کمکم خاموش میشدند و کوچهها آرامتر میشدند. ما بچهها با صورتهای سیاه شده از دود و دستهای کمی سوخته، اما با قلبی پر از خاطرات خوش به خانه برمیگشتیم. فردای آن روز، در مدرسه همه درباره اتفاقات شب قبل صحبت میکردیم و هر کسی سعی میکرد بهترین خاطره را تعریف کند. چهارشنبهسوری دهه شصت، برای ما نه تنها یک جشن که یک دنیا خاطره شیرین بود که هنوز هم با یادآوری آن لبخند به لبهایمان میآید
پریدن از روی آتش، یکی از نمادینترین و هیجانانگیزترین مراسم چهارشنبهسوری است که ریشه در سنتهای قدیمی ایرانیان دارد. این کار معمولاً با خواندن شعر “زردی من از تو، سرخی تو از من” همراه است که نشاندهنده انتقال بیماریها و مشکلات به آتش و گرفتن انرژی و گرمای آن است. در دهه شصت، این رسم با شور و نشاط خاصی انجام میشد. بچهها و حتی بزرگترها دور آتش جمع میشدند و یکی پس از دیگری از روی آن میپریدند. گاهی آتش آنقدر بزرگ بود که پریدن از روی آن به یک چالش تبدیل میشد و هر کسی سعی میکرد با جسارت بیشتری این کار را انجام دهد. البته گاهی هم حوادث کوچکی مثل سوختگی یا گیر کردن لباس به آتش رخ میداد، اما این اتفاقات جزئی از هیجان آن شب به حساب میآمد. پریدن از روی آتش، علاوه بر جنبه سرگرمی، نماد رهایی از تاریکی و پذیرش نور و زندگی جدید بود و هنوز هم در خاطرات بسیاری از ما زنده است.